معنی נוכחות
נוכחות
حضور
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با נוכחות
נוחות
נוחות
آرامِش، راحَتی
دیکشنری عبری به فارسی
נפיחות
נפיחות
نَفخ شِکَم، تَوَرُّم، وَرَم
دیکشنری عبری به فارسی
נוראות
נוראות
وَحشَت، وَحشَتناک
دیکشنری عبری به فارسی
נואשות
נואשות
یَأس آمیز، نااُمید، بِه شِدَّت نِیَازمَند
دیکشنری عبری به فارسی
נוֹחוּת
נוֹחוּת
آسانی، راحَتی
دیکشنری عبری به فارسی
אנוכיות
אנוכיות
خُودخوٰاهی
دیکشنری عبری به فارسی
בנוחות
בנוחות
بِه طُورِ راحَتی، راحَت، بِه راحَتی، راحَت بَخش
دیکشنری عبری به فارسی
מוכנות
מוכנות
آمادِگی
دیکشنری عبری به فارسی
נוכחי
נוכחי
حاضِر، جاری
دیکشنری عبری به فارسی