معنی נגוע
נגוע
مبتلا به، مبتلا شده
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با נגוע
נוגע
נוגע
لَمس کُنَندِه، لَمس کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
רגוע
רגוע
آرامِش بَخش، آرام، آسودِه
دیکشنری عبری به فارسی
נגע
נגע
لَمس شُدِه، ضایِعِه
دیکشنری عبری به فارسی