معنی נָגִיד
נָגִיד
استاندار، فرماندار
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با נָגִיד
נָעִים
נָעִים
خوب، دِلپَذیر، خُوش مَشرَب، پُرنَشَاط
دیکشنری عبری به فارسی
נָקִי
נָקִי
غِیرِقابِلِ تَغییر، خالِص
دیکشنری عبری به فارسی