معنی מתקשר
מתקשר
ارتباط گر، تماس گرفتن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با מתקשר
לתקשר
לתקשר
اِرتِباط بَرقَرار کَردَن، بَرایِ بَرقَراری اِرتِباط
دیکشنری عبری به فارسی
מקשר
מקשר
چَسبَندِه، پِیوَند دادَن
دیکشنری عبری به فارسی