جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با מתנדנד

להתנדנד

להתנדנד
لَرزِش داشتَن، تاب خُوردَن، ناپایدار بودَن، لَنگ لَنگان راه رَفتَن، سَنگین کَردَن، تِکان دادَن، تِلو تِلو خُوردَن
دیکشنری عبری به فارسی