معنی מתנגד
מתנגד
مخالف، مخالفت کرد
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با מתנגד
מתנגש
מתנגש
تَصَادُم، بَرخُورد
دیکشنری عبری به فارسی