معنی מתמוטט
מתמוטט
در حال فروپاشی
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با מתמוטט
מתמטי
מתמטי
رِیاضیاتی، رِیاضی
دیکشنری عبری به فارسی
משוטט
משוטט
پَرسَه زَن، سَرگَردان، گُذَراندَن
دیکشنری عبری به فارسی