معنی מתחשב
מתחשב
همکاری کننده، با ملاحظه
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با מתחשב
מחשב
מחשב
مُحاسِبِه کَردَن، کَامپِیُوتِر، رایانِه ای کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی