معنی מתורבת
מתורבת
مدنی، کشت شده است، فرهنگ شده
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با מתורבת
מעורבות
מעורבות
مُشارِکَت، دِخالَت، دَرگیری
دیکشنری عبری به فارسی
מסורבל
מסורבל
حَجم دار، دَست و پا چُلُفتی، سَنگین
دیکشنری عبری به فارسی
מתקרב
מתקרב
دَر حالِ نَزدیک شُدَن، نَزدیک شُدَن
دیکشنری عبری به فارسی
מתועב
מתועב
مُنزَجِرکُنَندِه، بَدنام
دیکشنری عبری به فارسی
מתובל
מתובל
مَزِّه دار، چاشنی شُدِه
دیکشنری عبری به فارسی
מעורב
מעורב
مُتِنَوِّع، دَرگیر، مُشارِکَت کُنَندِه، مَخلوط
دیکشنری عبری به فارسی
מורשת
מורשת
میراث
دیکشنری عبری به فارسی