معنی מתובל
מתובל
مزّه دار، چاشنی شده
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با מתובל
מקובל
מקובל
قابِلِ قَبول، پَذیرُفتِه شُد، رایِج
دیکشنری عبری به فارسی