معنی משחק
משחק
بازی، بازی کردن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با משחק
משתק
משתק
فَلَج کُنَندِه
دیکشنری عبری به فارسی
מרחק
מרחק
فاصِلِه
دیکشنری عبری به فارسی
לשחק
לשחק
دَستکاری کَردَن، بازی کَردَن، سَرگَرم کَردَن، بِه بازی کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی