معنی מרוסן
מרוסן
محدود، مهار شده
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با מרוסן
מרוסק
מרוסק
فِشُردِه، خُرد شُدِه
دیکشنری عبری به فارسی