معنی מקופל
מקופל
تخت شده، تا شده
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با מקופל
מקופח
מקופח
کَم بَرخُوردار، مَحروم
دیکشنری عبری به فارسی
מקולל
מקולל
مَلعون، نِفرین شُدِه، مَنفی
دیکشنری عبری به فارسی
מקובל
מקובל
قابِلِ قَبول، پَذیرُفتِه شُد، رایِج
دیکشنری عبری به فارسی
מטופל
מטופל
تَرمیم شُدِه، دَرمان شُد
دیکشنری عبری به فارسی