معنی מפעיל
מפעיל
فعّال کننده، اپراتور
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با מפעיל
מגעיל
מגעיל
تَنَفُّرآوَر، نِفرَت اَنگیز، آزاردَهَندِه، تَنَفُّرآمیز
دیکشنری عبری به فارسی
מועיל
מועיל
سودمَند، مُفید اَست، مُفید
دیکشنری عبری به فارسی
פעיל
פעיל
فَعّال گِرا، فَعّال
دیکشنری عبری به فارسی