معنی מפוזר
מפוזר
حواس پرت، پراکنده شده است، پراکنده، متفرّق، به طور پراکنده
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با מפוזר
מפואר
מפואר
وِلخَرجی، مُجَلَّل، فَراوان، شُکوهمَند، لوکس، باشُکوه
دیکشنری عبری به فارسی
מבוזר
מבוזר
غِیرِ مُتِمَرکِز، تَوزِیع شُدِه اَست
دیکشنری عبری به فارسی
מוזר
מוזר
تَرسناک، عَجیب و غَریب، عَجیب، غَریب، خَیالی
دیکشنری عبری به فارسی