معنی מעורר
מעורר
برانگیزاننده، برانگیختن، تحریکی
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با מעורר
מעורב
מעורב
مُتِنَوِّع، دَرگیر، مُشارِکَت کُنَندِه، مَخلوط
دیکشنری عبری به فارسی
מעוטר
מעוטר
تَزیِینی، تَزئِین شُدِه اَست
دیکشنری عبری به فارسی
מגורר
מגורר
تَحرِیک کُنَندِه، رَندِه شُدِه
دیکشنری عبری به فارسی
לעורר
לעורר
بَراَنگیختَن، تَحریک کَردَن، اِستِنباط کَردَن، آغاز کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
מעור
מעור
چَرمی، چَرم
دیکشنری عبری به فارسی