معنی מעורפל
מעורפל
مه آلود، مبهم
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با מעורפל
מסורבל
מסורבל
حَجم دار، دَست و پا چُلُفتی، سَنگین
دیکشنری عبری به فارسی
מעורר
מעורר
بَرانگیزِانَندِه، بَراَنگیختَن، تَحرِیکی
دیکشنری عبری به فارسی
מעורב
מעורב
مُتِنَوِّع، دَرگیر، مُشارِکَت کُنَندِه، مَخلوط
دیکشنری عبری به فارسی
מעוקל
מעוקל
خَمیدِه، مُنحَنی، دارایِ اِنحِنا، پیچ دَرپیچ
دیکشنری عبری به فارسی
מעופף
מעופף
پَروازان، پَرواز کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
מקופל
מקופל
تَخت شُدِه، تا شُدِه
دیکشنری عبری به فارسی
מטופל
מטופל
تَرمیم شُدِه، دَرمان شُد
دیکشنری عبری به فارسی
מושפל
מושפל
تَحقِیر شُدِه
دیکشنری عبری به فارسی
מעור
מעור
چَرمی، چَرم
دیکشنری عبری به فارسی