معنی מעורבות
מעורבות
مشارکت، دخالت، درگیری
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با מעורבות
מעודנות
מעודנות
زیبایی شِناسی، پالایِش
دیکشنری عبری به فارسی
מחויבות
מחויבות
تَعَهُّد
دیکشنری عبری به فارسی
מתורבת
מתורבת
مَدَنی، کِشت شُدِه اَست، فَرهَنگ شُدِه
دیکشنری عبری به فارسی
מעונות
מעונות
خوٰابگاه
دیکشنری عبری به فارسی
מעורב
מעורב
مُتِنَوِّع، دَرگیر، مُشارِکَت کُنَندِه، مَخلوط
دیکشنری عبری به فارسی
מעוות
מעוות
بَدشِکل، تَحرِیف شُدِه اَست، پیچیدِه
دیکشنری عبری به فارسی