معنی מעור
מעור
چرمی، چرم
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با מעור
מעצר
מעצר
حَبس، بازداشت
دیکشنری عبری به فارسی
מעורר
מעורר
بَرانگیزِانَندِه، بَراَنگیختَن، تَحرِیکی
دیکشنری عبری به فارسی
מעורב
מעורב
مُتِنَوِّع، دَرگیر، مُشارِکَت کُنَندِه، مَخلوط
دیکشنری عبری به فارسی
מעוטר
מעוטר
تَزیِینی، تَزئِین شُدِه اَست
دیکشنری عبری به فارسی
מסור
מסור
وَفادار، اِختِصاص دادِه شُدِه اَست
دیکشنری عبری به فارسی
מכור
מכור
مُعتاد
دیکشنری عبری به فارسی
מקור
מקור
مَنشأ، مَنبَع
دیکشنری عبری به فارسی
מצור
מצור
مُحاصِرِه
دیکشنری عبری به فارسی
פעור
פעור
باز، کامِلاً باز
دیکشنری عبری به فارسی