معنی מסמיק
מסמיק
خجالت زده، سرخ شدن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با מסמיק
מעמיק
מעמיק
عَمیق تَر شُدَن، عَمیق
دیکشنری عبری به فارسی
מספיק
מספיק
کافی، بِه اَندازِه کافی
دیکشنری عبری به فارسی