معنی מנוקד
מנוקד
خال دار، نقطه چین، لکّه دار، خال خال
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با מנוקד
מנוקה
מנוקה
پاک شُدِه، تَمیز کَرد
دیکشنری عبری به فارسی
מנוגד
מנוגד
مُخالِف، بَرعَکس
دیکشنری عبری به فارسی
ממוקד
ממוקד
مُتِمَرکِز، هَدَف قَرار گِرِفتِه اَست، تَمَرکُز، هَدَف دار
دیکشنری عبری به فارسی