معنی מנומס
מנומס
خوب رفتار کرده، مؤدّب
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با מנומס
מומס
מומס
آب شُدِه، مُنحَل شُد
دیکشنری عبری به فارسی