معنی מנוחה
מנוחה
آرام، استراحت
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با מנוחה
מנוקה
מנוקה
پاک شُدِه، تَمیز کَرد
دیکشنری عبری به فارسی
תנוחה
תנוחה
حالَت بَدَن، مُوقِعِیَت
دیکشنری عبری به فارسی
מנחה
מנחה
مُدیر جَلَسِه، ناظِم
دیکشنری عبری به فارسی