معنی מנהל
מנהל
مدیر، مدیریّت
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با מנהל
מנצל
מנצל
اِستِثماری، بَهرِه بُردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לנהל
לנהל
مُدیریَّت کَردَن، مُدیریَّت کُنید، دَستکاری کَردَن، قِضاوَت کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
מנה
מנה
حاصِل تَقسیم، دوز
دیکشنری عبری به فارسی