معنی מורד
מורד
شورشی، را رد کرد
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با מורד
יורד
יורד
کاهِش یابَندِه، پایین رَفتَن
دیکشنری عبری به فارسی
מגרד
מגרד
خارِش دار
دیکشنری عبری به فارسی
מטרד
מטרד
آزار، مُزاحِمَت، کِسِل کُنَندِگی
دیکشنری عبری به فارسی
מולד
מולד
ذاتی، تَوَلُّد
دیکشنری عبری به فارسی
מוטרד
מוטרד
آزاردَهَندِه، مُشکِل، آشُفتِه حال
دیکشنری عبری به فارسی
מורה
מורה
مُعَلِّم
دیکشنری عبری به فارسی
מרד
מרד
سَرکِشی، شورِش، اِغتِشاش
دیکشنری عبری به فارسی