معنی מולד
מולד
ذاتی، تولّد
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با מולד
נולד
נולד
مُتِوَلِّد، مُتِوَلِّد شُد
دیکشنری عبری به فارسی
מודל
מודל
حالَت، مُدِل
دیکشنری عبری به فارسی
מורד
מורד
شورِشی، را رَد کَرد
دیکشنری عبری به فارسی