معنی מוכר
מוכר
پذیرفته شده، شناخته شده است، آشنا، معروف، اظهاری، شناخته شده
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با מוכר
מנוכר
מנוכר
بیگانِه، بیگانِه شُدِه
دیکشنری عبری به فارسی
ממכר
ממכר
اِعتِیادآوَر
دیکشنری عبری به فارسی
מכור
מכור
مُعتاد
دیکشنری عبری به فارسی
מוכשר
מוכשר
بااِستِعداد
دیکشنری عبری به فارسی
מוכן
מוכן
آمادِه، آمادِه شُدِه اَست، مُشتاق
دیکشنری عبری به فارسی
מוכה
מוכה
آشُفتِه، کُتَک خُوردِه
دیکشنری عبری به فارسی
מוזר
מוזר
تَرسناک، عَجیب و غَریب، عَجیب، غَریب، خَیالی
دیکشنری عبری به فارسی
מואר
מואר
آگاه، رُوشَن شُد
دیکشنری عبری به فارسی
מותר
מותר
مَجازی، مُجاز اَست
دیکشنری عبری به فارسی