معنی מבנית
מבנית
از نظر بافتی، ساختاری
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با מבנית
מבעית
מבעית
تَرسناک، وَحشَتناک، مُؤَثِّر، دِلهُرِه آوَر، وَحشَت اَنگِیز
دیکشنری عبری به فارسی
מבני
מבני
ساختاری
دیکشنری عبری به فارسی