معنی מבוטל
מבוטל
لغو شده، لغو شد
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با מבוטל
מבושל
מבושל
پُختِه، پُختِه شُدِه
دیکشنری عبری به فارسی
מבוטא
מבוטא
تَلَفُّظ شُدِه، بَیان شُدِه اَست
دیکشنری عبری به فارسی
מובטל
מובטל
بیکار
دیکشنری عبری به فارسی
מבוהל
מבוהל
دُچار هَراس، تَرسیدِه
دیکشنری عبری به فارسی
מבטל
מבטל
اِبطال کُنَندِه، لَغو مِی کُند
دیکشنری عبری به فارسی