معنی מאוהב
מאוהב
شیفته، عاشق
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با מאוהב
אוהב
אוהב
مِهرَبان، عاشِق، مِهروَرز، دوست داشتَنی
دیکشنری عبری به فارسی