معنی מַר
מַר
زننده، آرد
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با מַר
מרר
מרר
بَدبین، تَلخ
دیکشنری عبری به فارسی
מר
מר
تَلخ، آخَرُالزَّمان
دیکشنری عبری به فارسی