معنی מַחְרִיב
מַחְרִיב
فاسدشدنی، مزایا
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با מַחְרִיב
מַחְלִיק
מַחְלִיק
صاف، سُر خُوردَن
دیکشنری عبری به فارسی
מַבְרִיח
מַבְרִיח
مُبهَم، قاچاقچی، آشُفتِه کُنَندِه
دیکشنری عبری به فارسی
מַתְעִיב
מַתְעִיב
نِفرَت اَنگیز
دیکشنری عبری به فارسی
מַרְהִיב
מַרְהִיב
زَرق و بَرق دار، دیدَنی
دیکشنری عبری به فارسی
מַפְרִיד
מַפְרִיד
جُداکُنَندِه، یِک جُداکُنَندِه
دیکشنری عبری به فارسی