معنی מַזְכִּיר
מַזְכִּיר
یادگار، منشی
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با מַזְכִּיר
מַשְׁכִּיר
מַשְׁכִּיר
جَذّابِیَت، صاحِبخانِه
دیکشنری عبری به فارسی