معنی מִיקּוּם
מִיקּוּם
قرار دادن، مکان
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با מִיקּוּם
מִיּוּם
מִיּוּם
اُستادی، تاریخ
دیکشنری عبری به فارسی
מִימּוּן
מִימּוּן
پول سازی، تَامین مالی
دیکشنری عبری به فارسی
קִידּוּם
קִידּוּם
اِرتِقا، اِرتِقاء
دیکشنری عبری به فارسی
עִיקּוּל
עִיקּוּל
ضَمیمه، سَلب مالِکیَّت
دیکشنری عبری به فارسی
קִיּוּם
קִיּוּם
مَعنی ضِمنی، وُجُود
دیکشنری عبری به فارسی
אִיּוּם
אִיּוּם
وَحشَت، تَهدید، روح اَنگیز
دیکشنری عبری به فارسی