معنی מִיּוּם
מִיּוּם
استادی، تاریخ
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با מִיּוּם
מִיקּוּם
מִיקּוּם
قَرار دادَن، مَکان
دیکشنری عبری به فارسی
קִיּוּם
קִיּוּם
مَعنی ضِمنی، وُجُود
دیکشنری عبری به فارسی
אִיּוּם
אִיּוּם
وَحشَت، تَهدید، روح اَنگیز
دیکشنری عبری به فارسی
חִיּוּת
חִיּוּת
سَرسَبزی، سَرزِندِگی
دیکشنری عبری به فارسی
זִיהוּם
זִיהוּם
آلودِگی، عُفونَت
دیکشنری عبری به فارسی
מִסּוּי
מִסּוּי
مالیات گیری
دیکشنری عبری به فارسی
מִימּוּן
מִימּוּן
پول سازی، تَامین مالی
دیکشنری عبری به فارسی
מִתּוּק
מִתּוּק
شیرینی، شیرین
دیکشنری عبری به فارسی
מִתּוֹם
מִתּוֹם
مُتِوَسِّط، مُردِه
دیکشنری عبری به فارسی