معنی מְתוּחָנוּת
מְתוּחָנוּת
عصبی بودن، تنش
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با מְתוּחָנוּת
מְיוּמָנוּת
מְיוּמָנוּת
اُستادی، مَهارَت
دیکشنری عبری به فارسی