معنی לתבוע
לתבוע
دعوی کردن، شکایت کند، شکایت کردن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לתבוע
לתקוע
לתקוע
میخکوب کَردَن، چوب
دیکشنری عبری به فارسی
לנבוע
לנבוע
مَبدَع بودَن، نَتیجِه
دیکشنری عبری به فارسی
לטבוע
לטבוע
غَرق شدن
دیکشنری عبری به فارسی
לקבוע
לקבוע
تَعیین کَردَن، تَعیین کُنَند
دیکشنری عبری به فارسی
לצבוע
לצבוע
رَنگ دادَن، رَنگ کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی