معنی לתאר
לתאר
ترسیم کردن، توصیف کنید، تصویر کشیدن، توصیف کردن، شرح دادن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לתאר
לאתר
לאתר
یافتَن، پِیدا کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לתאם
לתאם
هَماهَنگ کَردَن، مُطابِقَت دادَن
دیکشنری عبری به فارسی