معنی לשרת
לשרת
خدمت کردن، خدمت کنید
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לשרת
משרת
משרת
خِدمَتکار
دیکشنری عبری به فارسی
לשבת
לשבת
صَندَلی گُذاشتَن، بِنِشین، نِشَستَن
دیکشنری عبری به فارسی
לשאת
לשאת
حَمل کَردَن، خِرس، کامیون کَردَن، کِشیدَن، شانِه زَدَن
دیکشنری عبری به فارسی
לרשת
לרשת
اِرث بُردَن، خالِص
دیکشنری عبری به فارسی
שרת
שרת
سَرایدار، سِروِر، نِگَهبان ساختمان
دیکشنری عبری به فارسی