معنی לשקר
לשקר
دروغ گفتن، دروغ
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לשקר
לבקר
לבקר
اِنتِقاد کَردَن، بازدید کُنید، مَذِمَّت کَردَن، بازدید کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לנקר
לנקר
نُوک زَدَن
دیکشنری عبری به فارسی
לשקף
לשקף
آینِه کَردَن، مُنعَکِس کُنَند، بازتابیدَن
دیکشنری عبری به فارسی
לשקם
לשקם
بازسازی کَردَن، بازگَرداندَن
دیکشنری عبری به فارسی
לשפר
לשפר
بِهتَر شُدَن، بِهبود بَخشَد، بِهبود بَخشیدَن، اَفزایِش دادَن
دیکشنری عبری به فارسی
לשער
לשער
فَرض کَردَن، فَرض کُنید، گُمان کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לשמר
לשמר
حِفظ کَردَن، حِفظ کُنَد
دیکشنری عبری به فارسی
לשיר
לשיר
خوٰاندَن، بِخوٰان
دیکشنری عبری به فارسی
לשדר
לשדר
پَخش کَردَن، اِنتِقال دَهَد، پَخش تِلِویزیونی کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی