معنی לשחרר
לשחרר
معاف کردن، آزاد کردن، عفو دادن، باز کردن، باز کردن گره ها
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לשחרר
משחרר
משחרר
آزادکُنَندِه، رَهایی بَخش
دیکشنری عبری به فارسی
לשחזר
לשחזר
بازسازی کَردَن، بازگَرداندَن، بازیابی کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לשחור
לשחור
سیاه کَردَن، بِه سیاه
دیکشنری عبری به فارسی