معنی לשוטט
לשוטט
گردش کردن، پرسه زدن، پیاده روی طولانی کردن، سرگردان شدن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לשוטט
משוטט
משוטט
پَرسَه زَن، سَرگَردان، گُذَراندَن
دیکشنری عبری به فارسی
לשרטט
לשרטט
نِمودار کِشیدَن، قُرعِه کِشی، نَقشِه کِشیدَن، طَرح زَدَن
دیکشنری عبری به فارسی
לשוט
לשוט
قایِق رانی کَردَن، بادبان
دیکشنری عبری به فارسی