معنی לשוב
- לשוב
- بازپس گیری، بازگشت
واژههای مرتبط با לשוב
חשוב
- חשוב
- حَیاتی، مُهِمّ اَست، مُهِمّ، بِسیار مُهِمّ
קשוב
- קשוב
- مُراقِب، تَوَجُّه
לנשוב
- לנשוב
- وَزیدَن، ضَربِه زَدَن
לחשוב
- לחשוב
- پِنداشتَن، فِکر کُن، فِکر کَردَن
לשלב
- לשלב
- هَمراه بودَن، تَرکیب کَردَن، قَرار دادَن، اِدغام کَردَن، مَرحَلِه بَندی کَردَن، یِکپارچِه کَردَن
לשוט
- לשוט
- قایِق رانی کَردَن، بادبان
לשאוב
- לשאוב
- گِرِفتَن، پُمپ