معنی לשבת
לשבת
صندلی گذاشتن، بنشین، نشستن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לשבת
לשרת
לשרת
خِدمَت کَردَن، خِدمَت کُنید
دیکشنری عبری به فارسی
לשבח
לשבח
سِتایِش کَردَن، سِتایِش، تَحسِین کَردَن، تَعرِیف کَردَن، مَدح کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לשאת
לשאת
حَمل کَردَن، خِرس، کامیون کَردَن، کِشیدَن، شانِه زَدَن
دیکشنری عبری به فارسی