معنی לרצות
לרצות
اراده داشتن، خوٰاستن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לרצות
למצות
למצות
تُهی کَردَن، اِگزوز
دیکشنری عبری به فارسی
להרצות
להרצות
دَرس دادَن، سُخَنرانی
دیکشنری عبری به فارسی
לחצות
לחצות
عُبور کَردَن، مُتَقَاطِع، عُبور کَردَن اَز رودخانِه
دیکشنری عبری به فارسی
לפצות
לפצות
جُبران کَردَن، جُبران کُنَد
دیکشنری عبری به فارسی
לרצוח
לרצוח
تِرُور کَردَن، قَتل، قَتل کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לרמות
לרמות
تَقَلُّب کَردَن، فَریب دادَن
دیکشنری عبری به فارسی
לראות
לראות
دیدَن، بِبینید
دیکشنری عبری به فارسی