معنی לרוץ
לרוץ
دویدن، اجرا کنید، به سرعت دویدن، دور رفتن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לרוץ
חרוץ
חרוץ
سَخت کوش، کوشا، پُرکار
دیکشنری عبری به فارسی
לפרוץ
לפרוץ
بِه زور وارِد شُدَن، شِکَستَن، هَک کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی