ترجمه לקצור به فارسی - دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לקצור
לעצור
- לעצור
- بازداشت کَردَن، تَوَقُّف، ایستادَن، جِلوگیری کَردَن، تَوَقُّف کَردَن، مُتِوَقِّف کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לקשור
- לקשור
- باند زَدَن، کِراوات، بَستَن، بَستِه بَندی کَردَن، زَنجیر کَردَن، دَرهَم پیچیدَن، دَر هَم تَنیدَن، گِرِه زَدَن، رِشتِه کَردَن، بَستَن بِه
دیکشنری عبری به فارسی