ترجمه לקמט به فارسی - دیکشنری عبری به فارسی
معنی לקמט
- לקמט
- چروک انداختن، چین و چروک، چین چین کردن، چروکیدن، چهره در هم کشیدن، چروک شدن، چین خوردن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לקמט
לקשט
- לקשט
- تَزئِین و آرایِش کَردَن، تَزئِین کُنید، زینَت دادَن، تَزئِین کَردَن، زیبا کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی