معنی לצלצל
לצלצל
زنگ زدن، حلقه
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לצלצל
מצלצל
מצלצל
زَنگ دار، زَنگ زَدَن
دیکشنری عبری به فارسی
להצלצל
להצלצל
زَنگ زَدَن
دیکشنری عبری به فارسی
לצלול
לצלול
غوطه وَر شُدَن، شیرجِه رَفتَن، غَرق کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی