معنی לצבור
לצבור
جمع شدن، انباشته شدن، جمع آوری کردن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לצבור
לגבור
לגבור
غَلَبِه کَردَن، غَلَبِه کُنَد
دیکشنری عبری به فارسی
לעבור
לעבור
عُبور کَردَن، عُبور کُنَد، تَحتِ عَمَل قَرار گِرِفتَن
دیکشنری عبری به فارسی
לשבור
לשבור
تِکِّه کَردَن، شِکَستَن
دیکشنری عبری به فارسی
לקבור
לקבור
دَفن کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לצבוע
לצבוע
رَنگ دادَن، رَنگ کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی